برای هیچکس

علاقمند به نویسندگی، ادبیات و فلسفه

برای هیچکس

علاقمند به نویسندگی، ادبیات و فلسفه

مشخصات بلاگ

قلم گاهی از تراوش ذهن می نویسد... گاهی از سرریز دل می نویسد. همه می گویند دل نوشته... اما من می گویم دیگری نویس... دیگری همان است که در ماست و باقی می ماند.

آخرین مطالب
  • ۰۱/۱۰/۲۸
    undo

خودم هم فکر نمی کردم یک روز دوباره مطلب بنویسم اینستا و تلگرام بازار وبلاگ نویسی رو دگرگون کرد و نوشتن در این فضا از نفس افتاد ،به هر حال بستن اینستاگرام و تلگرام دوباره من رو به این فضا آورد .

  • مراد رهایی

مردم در مواجه با ساختار حکومت ایران چه می گویند؟ در حال حاضر مردم ایران را در برابر ساختار حکومتی جمهوری اسلامی می توان به چند گروه تقسیم کرد! یک گروه از مردم کماکان به جمهوریت و اسلامیت حکومت وفادارند و بر این باور هستند که اگر جنگ عراق و تحریمهای ظالمانه نبود وضعیت خیلی بهتر از الان بود.

گروه دوم بر این باورند که ساختار جمهوری اسلامی پاسخگوی نیازهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی جامعه نبوده و نیست و این گروه خود به چند دسته تقسیم می شوند بخش اول کسانی هستند (مانند سلطنت طلبها) که از همان سالهای اول تشکیل حکومت مخالف این ساختار بودند بخش دوم کسانی هستند که به دلایل مختلف در طول این چهل سال به بخش اول پیوسته اند و به نوعی به تدریج دچار نارضایتی از ساختار شده اند.اما سوالاتی هم وجود دارد 

از قبیل اینکه آیا می توان دستاوردهای جمهوری اسلامی را نادیده گرفت؟

ایا می توان به هجمه های گسترده دشمنان جمهوری اسلامی در ماهوراه ها و فضای مجازی و نقش آنها در ایجاد نارضایتی بی توجه بود؟ 

  • مراد رهایی

دوران ریاست جمهوری آقای روحانی در حال تمام شدن است .دوران ریاست جمهوری روحانی را با هیچ رییس جمهور دیگری نمی توان مقایسه کرد .در عین حال روحانی شباهت هایی با سایر رییس جمهور ها داشت .روحانی از این حیث که دنبال ارتباط با امریکا و آشتی با غرب بود شبیه آقای خاتمی ،رییس جمهور اصلاح طلب بود .و از این حیث که در جستجوی زنده کردن حقوق شهروندی بود بازهم شبیه آقای خاتمی بود .

روحانی از این حیث که مسولیت همه چیز را به گردن گرفت و سعی کرد هم جانب اصول گراها را داشته باشد و هم جانب اصلاح طلب ها را شبیه رییس جمهور فقید رفسنجانی بود.

روحانی از این جهت که مواضع خودش را در برابر رهبری صریحا اعلام نمود شبیه احمدی نژاد بود ...

اما چرا روحانی را نمی توان با دیگر رییس جمهورها مقایسه کرد، به این خاطر که روحانی یک تنه در مقابل چند گروه از قدرت ایستادگی کرد، هر چند کارش شاید منتج به نتیجه نشده باشد.

روحانی به تنهایی و فقط به پشتوانه رای مردم در هر دو دوره تمام قد در برابر اسراییل ، عربستان ،منافقین ،روسیه و  دشمنان داخلی خودش ایستاد و هزینه های زیادی نیز پرداخت نمود .حتی می توان گفت روحانی با بسیاری از جمهوری خواهان امریکا نیز جنگیده است ،چرا که جمهوری خواهان موافق رابطه با ایران نیستند .زیرا دشمنی با ایران برای آنها از طریق فروش تسلیهات به کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به ویژه عربستان منافع زیادی در پی داشته است .

زمانی که روحانی در اندیشه ی ایجاد روابط با امریکا بود عربستان و روس و اسراییل شیطنت هایی را انجام می دادند .روسیه از جهت اینکه خودش را با ایران هم پیمان می داند نمی خواهد ایران زمین بازی را در اختیار امریکا قرار دهد .

  • مراد رهایی

سالها پیش مردی با موهای جو گندمی و قدی متوسط که فلسفه می خواند و تنها بود، خریدار ما شد .ما که می گویم حدودا هفتاد و خورده ای بودیم و آن زمان قیمت ها نازل بود .ما را بعد از خرید به خانه آورد .خانه اش در یک سوله ،وسط یک باغ ،پایین یک زندان بزرگ بود .قرار نبود ما خیلی دوام بیاوریم.یکی یکی پوسته ما را که باز بود، فشار می داد و به دهان می انداخت ...دوستان من می گفتند جرم ما خندیدن و حرف زدن بوده ...هر کس خندان بوده خورده شده ،حالا حدودا بیست دقیقه می شد که همه ی دوستان توسط آن آدم خورده شده بودند.تا اینکه نوبت به من رسید .من خندان نبودم ،لب های من از اول ،مادرزادی بسته بود .اصلا ژنتیکی اینطوری بودم .نمی خندیدم .بر عکس حتی گریه می کردم اما در خودم می گریستم.

مرد مو جو گندمی با دستان کارگری اش خیلی فشارم داد ،می خواست لبهای مرا که باز نبود ،باز کند .اما تلاشش بی نتیجه ماند .مرا به گوشه ای پرت کرد.و من می پوسیدم در خودم...در ضمیرم...و این تاوان سکوت من بود.

خاطرات یک پسته

  • مراد رهایی

سال 1399 شمسی رو به پایان است،مهمترین واقعه ی سال 99 شیوع بیماری کرونا ویروس بود که هنوز هم ،مردم و مرگ و میر با هم به بازی مشغولند .انسانهای زیادی را از دست دادیم هرچند برای من آن انسان دورافتاده ی روستایی با آن بازیگر پر طمطراق طهران نشین تفاوتی ندارند.چون مطمنا آن روستایی هم نقش خودش را خوب بازی کرده است وگرنه همین ماست ترش بقالی هم به دست ما نمی رسید.

با دوربین های متفاوتی می توان گرانی و مشکلات مردم را در سال 99 رصدکرد :

دوربین ها و رسانه های سیاسی(به ویژه اصلاح طلب) معتقدند که امریکا هنوز در صدر خیانتکاران جهان است که اینچنین تحریمی بر مردم روا داشت تا گرانی افزون شود .معتقدند که ترامپ در حق آنها و تعهدات برجامی خیانت کرد.

اما جبهه اصول گرا  گرانی را فرزند ناخلف دولت و بی کفایتی دولت می داند،عده ای گرانی را مرهون فساد ها و اختلاس های انجام شده و بی کفایتی قوه قضاییه می دانند .

برخی بیماری کوید 19 و گرانی ها را امتحان الهی و نزول بلا از آسمان عنوان می کنند .

همه ی این نگاهها می تواند درست باشد و یا برآیندی از همه ی این نگاهها درست باشد .

به نظر من مهمتر از همه ی اینها گسترش فعالیت مردم در فضای مجازی است ،چون بیماری کووید 19 و مدرسه و دانشگاه مجازی مردم را بیشتر بسوی استفاده از گوشی های اندروید و فضای مجازی کرد ،چیزی که خیلی ها به آن توجه ندارند این است که دولت از این ره یافت پولهای کلانی بدست آورد بدون اینکه خدماتی را اضافه نماید.

مخالفان جمهوری اسلامی و در صدر همه ی آنها (رژیم صهیونیست اسراییل)مدام بر طبل بی دینی زدند و تا توانستند ملی گرایی و ناسیونالیسم ایرانی را در برابر مسلمانی و مذهب شیعه قرار دادند.هزاران هزار کلیپ جعلی ،دست کاری شده از خرافات دینی به خورد مردم بیچاره دادند تا بتوانند دین و اسلام را تحریف و تحقیر کنند .

متاسفانه قانونی برای استفاده از فضای مجازی نیست و هر کسی هر چیزی دلش می خواهد را می نویسد و پخش می کند و این تبعات بسیار بدی دارد. 

 

 

  • مراد رهایی

چند سالی میشه که با اومدن تلگرام و اینستاگرام بازار وبلاگ ها رو به کسادی گذاشته و احساس می کنم مردم به وبلاگ نویسی اقبال چندانی نشون نمی دن و از این بابت گفتم :حیف شد ،واقعا حیف شد .

هر چی نگاه می کنم می بینم اثر این نوشته ها همیشه بیشتر بوده اما افسوس که مهاجرت از وبلاگ نویسی هنوز ادامه داره .

مردم فیلم و کلیپ های کوتاه رو بیشتر می پسندند .

  • مراد رهایی

پوچی و عشق و خاطره

سنگ و اندوه و درد

قالبم را از آهنگر گرفتم ، تا به همه نشان دهم

تا با آن شکل گیرم .

اما قالبم با اینکه تهی بود اینهمه را در بر نمی گرفت :

ما لعبتیم و خود نمی دانیم

لعبت این جهانیم و بخاطر آن جهان

در جستجوی قالبی بودیم که هیچگاه تن پوشمان نشد .

ما همیشه عریانیم .

از خود می پرسم این همه کیش و آیینمان نبود ، که چنین بازیچه شدیم امید بستیم که بسازیم ویران نمودیم .

امید بستیم که نزدیک شویم دور شدیم .

راهی دیگرمان نیست .

فریاد بر آوردیم که : مرادمان از اینهمه گیر و دار « رهایی »

است .

اما امروز در بند دیگریم

 و آهنگر زنجیر دیگری را برایمان به صیغل نشسته است .

چنان زنجیری است از جنس پولاد خودمان که دیگرحتی در تنها ترین لحظه ها ،

 تحمل خود را نیز از کف نهاده ایم

  • مراد رهایی

دل را به هر رنگی که می زنم ، ناپیدا  است

حتی برای تو که تکه از آن را در صندوقچه ات

به یادگار گذاشتی

ای رهگذر از کوهها در گذر که کوهند

کوهها دیگر حتی پژواکی برای شیرین ترین واژه تو

به باورشان نمی نشیند

نه ، گمان بد مدار ، تو دروغ نیستی ، دردی ، افزون بر تمام دردها ، که بی وقفه اندوه را برای فراموش اندوه به ارمغان می آوری

ای رهگذر سنگی را که به یادگار نگه داشتی در دست بفشار تا دریابی که سنگها بی جانند و بی روح

و هیچ دردی بزرگتر از کوه بودن نیست

چرا که مردم این دیار دریا می پرستند ، نه کوه را

و درخت را باور می کنند نه سنگ چینی که آن را به آغوش کشیده است

  • مراد رهایی

به اعتقاد من، حرکت یکی از مهمترین مقوله های حیات است، انسان و زمان و زمین و همه کهکشانها در حال حرکت هستند، باکتریها ،آمیبها، ویروس ها و پلانکتون ها نیز در حال حرکتند، و در نهایت اتمها و مولکولها و هر آنچه در هستی ،توسط خداوند هست شده در حال حرکتند، اگرچه این حرکت منجر به رشد و کمال  منجر به جفت یابی و جفت گیری و تولید مثل و یا منجر به مرگ می شود، اما در نهایت همه چیز دارای مقوله حرکت است.

اما اینکه منشا این حرکات از حیث علمی و فلسفی چیست؟ نمی دانم .. و مقصد و سرانجام این حرکت چیست اینو هم نمی دونم آیا تکرار مکررات است؟ آیا حرکت در کهکشان دوران تکرار است یا اینکه حرکت طولی است و ما همگی به سمت و سویی خاص می رویم؟ جواب کلامی و قرانی پرسش را می دانم و ایمان دارم که ما بسوی ماسوی خواهیم رفت اما جواب علمی را نمی دانم. 

  • مراد رهایی

داستان من و تو، هر گاه که من از این جهان فاصله گرفته ام ،تازه تر شده است خوب است که کسی را در آسمان یافته باشی.

حالا تو همه ی مرا باور کن، منی که در خیال تو نان می پزم، در ضمیرت ،در جانت ریحان می چینم و در سرشت سفیدت نور می افشانم تا دوباره سبز شوی، ای همه ی من!!

ای دغدغه غروب دل انگیز تمام شدن، ای همه ی من 

تو را دوست می دارم. 

  • مراد رهایی

کسانی که راه اندیشیدن را باز گذاشتند، شاید به این فکر نکرده بودند که در همه ی زمینه ها پیشرفت خواهند کرد. 

و در عوض کسانی که جلوی اندیشیدن را گرفتند شاید هرگز فکر نمی کردند که این راه به بن بست ختم می شود.

اگر یک کشور بخواهد تولیدات متعددی در همه ی زمینه ها داشته باشد بایستی راه اندیشیدن و اندیشه ورزی را باز کند تا پس از چند دهه بتواند در همه ی زمینه های تولید موثر واقع شود.

چون همه چیز به اندیشیدن بستگی دارد، زیرا اگر در اندیشه خطا هم رخ دهد قابل بازیابی و تصحیح است ،اما وقتی اندیشه ای نباشد و تداخل و تعدد افکار پیش نیاید، خطایی صورت نخواهد گرفت، بنابراین نباید انتظار داشت که صلاحی صورت گیرد. 

  • مراد رهایی

ویروس کرونا و فرضیه های موجود 

فرضیه های زیادی در خصوص ویروس کرونا وجود دارد که در زیر به آنها می پردازیم :

1.فرضیه اول این است که این ویروس مانند تمامی ویروسها و باکتریهایی که در جهان وجود داشته از طبیعت و یا از یک حیوان به انسان منتقل شده و منبع دیگری ندارد.

2.فرضیه دوم اینکه این ویروس را کسانی از طبیعت گرفته و دست کاری کرده و یا اصطلاحا دچار جهش ژنیتیکی کرده و برای یک جنگ نابرابر بیولوژیکی به جان کشور یا کشورهای دیگر برای رسیدن به اهدافی انداخته اند که در اینصورت جنایت بزرگی مرتکب شده اند.

3.فرضیه سوم از نگاه تئولوژیک (دینی)، این ویروس می تواند یک بلای آسمانی از طرف خداوند باشد که به جان همه مردم افتاده یا خواهد افتاد، همچون بلاهایی که در کتب مقدس بر ادوار گذشته نازل شده است. 

  • مراد رهایی

با اینکه در پست قبلی وبلاگم در خصوص مقایسه ی بین زمان در بعد مادی و زمان متافیزیکی مطالبی را عنوان کردم اما بعید می دانم کسی متوجه شده باشد که این مقایسه به چه شکلی هست... اما به هر حال چاره ای هم نیست.

توضیح در خصوص متافیزیک، یعنی تبدیل متافیزیک به فیزیک و این تقریبا امری محال است و به همان اندازه مشکل است که فیزیک را بخواهی به متافیزیک تبدیل کنی، برای مثال من یک تکه چوب در دست داشته باشم و بخواهم به دیگران بگویم این چوب وجود خارجی ندارد و یقینا بینندگان به احتمال زیاد به من می‌گویند که این دیوانه شده است. بنابراین انتظار ندارم که کسی متوجه منظورم شود. اما خوشبختانه در چند فیلم اشاراتی به جنس زمان متافیزیکی شده است از جمله فیلم inception و یا فیلم installer شما با دیدن این فیلمها تا حدودی متوجه زمان در بعد ذهن خواهید شد. 

  • مراد رهایی

زمان از نظر برخی فلاسفه قابل تعریف نیست ،برخی زمان را بدون ابتدا و انتها می دانند و زمان را ازلی و ابدی یاد کرده اند .من قصدم تعریف و توضیح زمان نیست .می خواهم قیاسی راکه بین زمانهایی که در فیزیک و متافیزیک وجود دارد نشان دهم (البته اگر بتوانم)...

به نظر من آنچه ما در این جهان بعنوان گذران زمان و وقت مشاهده می کنیم در دل خود یک زمان دیگری دارد که هنوز محقق نشده است و در حال محقق شدن است .

انسان به خاطر اینکه در این جهان که دارای ماده است و بعد مادی دارد نمی تواند زمان حقیقی را درک کند ،زمان در بعد ذهنی با زمان در بعد مادی بسیار متفاوت است هزاران ساعت و یا حتی هزاران سال زمان در بعد ذهنی داخل در یک دقیقه زمان در بعد مادی است برای همین ما در روی کره زمین زمان را درک می کنیم .در واقع زمان در بعد مادی بسیار کند عمل می کند ...حالا یک گریزی به قران که معجزه قرن هاست می زنیم .خداوند در قران زمان را دقیقا به شکل های مختلفی تعریف می کند .در هرجا که گذر زمان را می خواهد بیان کند از کلمه یک یا دو روز صحبت می کند و بیان می کند که وقتی انسانها وارد جهان بعدی که (که از نوع غیبی یا ذهنی است)وارد می شوند به خودشان می گویند انگار فقط دو روز روی زمین بوده ایم.و حتی این احساس را ما خودمان زمانی که به عقب بر می گردیم داریم و وقتی به تمام سالهای عمرمان نگاه می کنیم احساس می کنیم که انگار یک یا دو روز زندگی کرده ایم.این به این خاطر و به این دلیل است که ما دارای بعد ذهنی در روح هستیم و بنابراین درکی تقریبا درست از زمان حقیقی (زمان غیر مادی )داریم .

وقتی انسان برای امری دعا می کند دعایش(خواسته اش) وارد زمان ذهنی و زمان متافیزیکی می شود...زمان متافیزیکی در آینده ی زمان مادی قرار دارد ولی به معنای این نیست که آینده خیلی دور است بلکه بسیار نزدیک است وقتی قران می گوید سرنوشت شما نوشته شده است انسانها به اشتباه به زمان دور اشاره می کنند انگار که مثلا هزاران سال پیش سرنوشت نوشته شده باشد و این برداشت کاملا غلط است بلکه درست تر این است که بگوییم سرنوشت همزمان در حال ساخته شدن است و این ما هستیم که با عملکرد خود در زمان غیر مادی مسائل زمان مادی را به وجود می آوریم .مثال فرض کنید الان ساعت 5 بعد ازظهر روز جمعه است و من می خواهم ساعت 6 یعنی یک ساعت دیگر به دیدار یکی از دوستانم بروم اگر اراده ی من بر این موضوع تحقق پیدا کند در زمان حقیقی قبل از اینکه در زمان مادی اتفاق بیفتد محقق می شود .

  • مراد رهایی

یک شب ز فراق دل تو، جان بدهم
دردی است مرا که من سر، اسان بدهم  
وز دوست اگر کسی نشانی آرد
در مژده دهیش، گوهر کان بدهم 

  • مراد رهایی

مجنون گره ای ز بند خود وا نکند 

با خود صنما دگر کسی تا نکند 

زین فتنه که آخر زمان می بینم

لیلی صفتی در دل ما جا نکند 

  • مراد رهایی
و اگر در راه معشوق گام نهی ...
باید که به او دل سپاری. 
و اما معشوق نیز اگر لایق باشی، باید که به تو چشم عطا کند... از این رو عشاق زمینی همواره خیره در چشم معشوق خویشند... 
و اگر دل دادی ... بدان که بیدل شوی و عریان... و فهمی در خویش نداری و همگی چون او شوی... و از آنجا که با چشمان معشوق به عالمیان نگری... عالمیان را آنگونه بینی که باید باشند، نه انگونه که هستند و تو را تاب و توان دیدن با چشم معشوق نیست... 
  • مراد رهایی
یک روز که به یک دیوانه رسیده بودم به او گفتم :
ما (من و تو)یک شباهت داریم و یک تفاوت !!!
دیوانه دهانش را طوری باز گذاشته بود که انگار با گلویش حرفهای مرا می شنوید.
گفتم:اینکه هر دوی ما رنج می بریم این شباهت بین ماست و اینکه من خودم با اراده خودم رنج را انتخاب کرده ام ولی تو انتخاب شده ای و سهمی در انتخاب خویش نداشتی، این تفاوت ماست .
دیوانه گفت :بگذار چیزی را به تو بگویم .گفتم :می شنوم .گفت :بهتر است که بفهمی !!
و بلافاصله گفت :اینهایی که تو گفتی تفاوت من و تو نیست ، تفاوت ما با آدمها این است که آنها فکر می کنند که همه چیز را می دانند در حالی که هیچ چیز را نمی دانند ،اما ما همین یکی را می دانیم و آن اینکه می دانیم که نمی دانیم و این تفاوت ماست .
  • مراد رهایی
آنکس که تو را شناخت جان را چه کند
فرزند و عیال و خانمان را چه کند
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی
دیوانه ی تو هر دو جهان را چه کند
  • مراد رهایی
برای انسان از حیث روابط چند گونه ساحت وجود دارد :
1-رابطه انسان با خودش
2-رابطه انسان با خدا
3-رابطه انسان با جهان
البته ماتریالیست ها (ماده گراها )از آنجایی که به خدا اعتقاد و باور ندارند خدا و جهان را یکی می دانند و از آن به طبیعت یاد می کنند.
  • مراد رهایی