داستان من و تو، هر گاه که من از این جهان فاصله گرفته ام ،تازه تر شده است خوب است که کسی را در آسمان یافته باشی.
حالا تو همه ی مرا باور کن، منی که در خیال تو نان می پزم، در ضمیرت ،در جانت ریحان می چینم و در سرشت سفیدت نور می افشانم تا دوباره سبز شوی، ای همه ی من!!
ای دغدغه غروب دل انگیز تمام شدن، ای همه ی من
تو را دوست می دارم.